- نام طلبی (طَ لَ)
نامجوئی. شهرت طلبی. طالب و خواستار شهرت و معروفیت و آوازه بودن
معنی نام طلبی - جستجوی لغت در جدول جو
- نام طلبی
طلب نام شهرت طلبی: نامجویی دولت آزموده دهمی بی شک ترا نامجویی راچودولت نیست هیچ آموزگار. (مسعودسعدلغ)، منصب جوییجاه طلبی، شجاعتدلاوری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(طَ لَ)
لغت نامه دهخدا
تکدی. گدائی. تقاضا:
خاقانیا ز نان طلبی آب رخ مریز
کآن حرص کآب رخ برد آهنگ جان کند.
خاقانی.
، پول پرستی. مقابل نام طلبی. رجوع به نام و نان شود
خاقانیا ز نان طلبی آب رخ مریز
کآن حرص کآب رخ برد آهنگ جان کند.
خاقانی.
، پول پرستی. مقابل نام طلبی. رجوع به نام و نان شود
نام خواه نامجوی آنکه طالب نام وشهرت است شهرت طلب: چنین پاسخ آوردمنذربراوی که ای پرهنرخسرونامجوی، طالب مقام ومنصب، شجاع دلاور، روزدهم از هر ماه جلالی
کار خواهی دلیری جنگجویی جستجوی برای کار، کار زار طلبی شجاعت بهادری
